English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9391 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
picador U عضو گروه گاوباز سوار نیزه دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
uhlan U سوار نیزه دار
grains U نیزه ماهی گیری که دارای چهارپنجه یابیشترباشد نیزه چنگالی
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
bullfighters U گاوباز
bullfighter U گاوباز
matador U گاوباز اسپانیولی
matador U گاوباز اصلی
matadors U گاوباز اسپانیولی
matadors U گاوباز اصلی
torero U گاوباز پیاده
staging U سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
to ride and tie U اسپیرا بشراکت سوار شدن بدین سان که یکی سوار ان شده جلورود
cuadrilla U تیم مددکار گاوباز
embark U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
torero U گاوباز یا عضو تیم گاوبازی
When the water rise above ones head ,one fathom is. <proverb> U آب که از سر گذشت چه یک نیزه چه صد نیزه .
pole U نیزه پرش با نیزه
poles U نیزه پرش با نیزه
cavalry U سوار نظامی سوار اسبی
burladero U دیوار چوبی محافظ هنگام تعقیب شدن گاوباز بوسیله گاو
bazer U سوارکاری که درکنار گاومیراند و او را در مسیری قرار میدهد تا گاوباز بهتربتواند روی ان بپرد
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
horse guards U گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
deathlon U مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
cavalry man U سوار در سوار نظام
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes U گروه بیشمار گروه
horde U گروه بیشمار گروه
speared U نیزه
butt shaft U نیزه
lanced U نیزه
spear U نیزه
gavelock U نیزه
lancer U نیزه زن
shaft U نیزه
harpoon U نیزه
spearing U نیزه
lances U نیزه
halberd U نیزه
lancing U نیزه
lance U نیزه
pic U نیزه
spears U نیزه
javelin U نیزه
harpoons U نیزه
shafts U نیزه
darted U نیزه
dart نیزه
halbert U نیزه
darting U نیزه
pikestaff U چوب نیزه
javelin throw U پرتاب نیزه
lance U ضربت نیزه
jobs U سوخمه سر نیزه
jaculator U نیزه دار
lanced U ضربت نیزه
lances U ضربت نیزه
spearhead U نوک نیزه
javelineer U نیزه دار
javelin thrower U پرتابگر نیزه
throwing the javelin U پرتاب نیزه
barracuda U نیزه ماهی
lancing U ضربت نیزه
gaff U نیزه چنگک
fix bayonets U به نیزه فنگ نیزه فنگ
jaculator U نیزه انداز
barracudas U نیزه ماهی
pole vaults U پرش با نیزه
pole vault U پرش با نیزه
sarissa U نیزه مقدونی
spearheads U نوک نیزه
pole vaulting U پرش با نیزه
spearheading U نوک نیزه
marlinspike U نیزه ماهی
marlinespike U نیزه ماهی
marlin U نیزه ماهی
pike U نیزه زدن
pole vaulter U پرنده با نیزه
vaults U پرش با نیزه
vault U پرش با نیزه
spearheaded U نوک نیزه
sword bayonet U سر نیزه دم دار
speared U نیزه دار
demilance U نیم نیزه
quarter staff U نیزه چوبی
spearman U نیزه دار
needle fish U نیزه ماهی
green bone U نیزه ماهی
spearfisher U ماهیگیر با نیزه
gar U نیزه ماهی
styliform U نیزه مانند
spear fisherman U ماهیگیر با نیزه
lancelet U نیزه ماهی
spearer U نیزه دار
lancethrust U زخم نیزه
spear U نیزه دار
lancer U نیزه دار
styloid U شبیه نیزه
vaulter U پرنده با نیزه
spearing U نیزه دار
job U سوخمه سر نیزه
spontoon U نیزه کوتاه
sea needle U نیزه ماهی
gad U نیزه سنان
spiculum U نیزه کوچک
spiculum U نوک نیزه
spears U نیزه دار
spearman U نیزه انداز
pikestaff U دسته چوبی نیزه
jousting U نیزه بازی سواره
spearfishing U ماهیگیری با پرتاب نیزه
lancer U تشر زن نیزه انداز
spearfish U ماهیگیری با پرتاب نیزه
javelin U زوبین پرتاب نیزه
ox goad U نیزه گاو رانی
pkeman U سرباز نیزه دار
throwing circle U دایره پرتاب نیزه
jousts U نیزه بازی سواره
lanceolate U نیزه مانند نیزهای
jousted U نیزه بازی سواره
fix bayonets U نیزه فنگ کردن
javelin U نیزه دستی سبک
piker U سرباز نیزه دار
joust U نیزه بازی سواره
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
jousting U نیزه بازی از روی زین
jousts U نیزه بازی از روی زین
tridentate U نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
joust U نیزه بازی از روی زین
jousted U نیزه بازی از روی زین
foin U فرو بردن شمشیر یا نیزه
spear gun U وسیله پرتاب نیزه ماهیگیری
trident U نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
power head U نوک نیزه تیراندازی به ماهی
styliferous U ستون دار نیزه مانند
jumping event U مسابقه پرش با نیزه یاارتفاع یا طول
banderillero U عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
he ran the animal through U ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
gigs U نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
gigs U نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
gig U نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
hop step U طرز گام برداشتن در پرتاب نیزه
gig U نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
tiltyard U میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
tilting yard U میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
banderilla U نیزه خاردار برای فروبردن به گردن گاو
leister U نیزه خاردار مخصوص صیدماهی قزل الا
pike U نیزه دسته چوبی میخ نوک تیز
crossbar U ضلع اریب مانع میله پرش با نیزه
throwing line U نیمدایرهای که پرتابگر نیزه نباید از ان تجاوز کند
to tilt at the ring U سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
crossbars U ضلع اریب مانع میله پرش با نیزه
finish crossover U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
gig U نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
finish style U طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
gigs U نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
bindings U وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
binding U وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
tilt U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
poles U چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
pole U چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
tilted U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
in the saddle U سوار
troopers U سوار
horsewomen U سوار
pieces U سوار
horsewoman U سوار
trooper U سوار
board U سوار
outside ofa horse U سوار
piece U سوار
horseback U سوار
boarded U سوار
cavalier U سرباز سوار
take up U سوار کردن
cyclist U دوچرخه سوار
Mt U سوار شدن
cyclists U دوچرخه سوار
rigged U سوار کردن
rigs U سوار کردن
Mts U سوار شدن
motorists U ماشین سوار
Recent search history Forum search
1rhodamine
1terminal
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
1die offs
0پیامی در یک گروه خبری
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com